Dokht-afg

یه دختر افغان که میخاد از روزمره گی خودش بنویسه..

Dokht-afg

یه دختر افغان که میخاد از روزمره گی خودش بنویسه..

بعد از مدت طولانی سلام:)

نمیدونم آخرین بار کی اومدم اینجا و پست گذاشتم..

ولی..

زندگیم خیلی تغییر کرده..

تغیر خوب نه هااا تغییر بد:)

توت هم خوبه...

بحث هامون زیاد شده..

من کم حوصلگی میکنم..

آیندم حس میکنم داغونه.. هیچ حس خوبی ندارم..

بعد از هر بحثی...

از خودم متنفر تر 

و

به اون عاشق تر میشم...

عیدتون مبارک:)))

رمضان تموم شد...

چقد زود تموم شداااا....

این اولین عیدم با توت فرنگیه:)))

تنها چیزی که میتونم بگم اینه ... اون مثل خون توی رگهامه...

دوستش دارم

امسال با توت فرنگی دوست شدم:)

دوستش دارم...

امیدوارم اونم دوستم داشته باشه:))))

سرپل

اجباری ک مرا وا  داشت تا با آرزو و هدف هایم خداحافظی کنم:)

هعییی