Dokht-afg

یه دختر افغان که میخاد از روزمره گی خودش بنویسه..

Dokht-afg

یه دختر افغان که میخاد از روزمره گی خودش بنویسه..

بعد از هر بحثی...

از خودم متنفر تر 

و

به اون عاشق تر میشم...

عیدتون مبارک:)))

رمضان تموم شد...

چقد زود تموم شداااا....

این اولین عیدم با توت فرنگیه:)))

تنها چیزی که میتونم بگم اینه ... اون مثل خون توی رگهامه...

دوستش دارم

امسال با توت فرنگی دوست شدم:)

دوستش دارم...

امیدوارم اونم دوستم داشته باشه:))))

سرپل

اجباری ک مرا وا  داشت تا با آرزو و هدف هایم خداحافظی کنم:)

هعییی

پاسپورت

خب

توی این چند وقتی ک نبودم...

رفتم پاسپورت گرفتمممممم:)

رفتم کابل

اومدم شبرغان

و فردا میرم دوباره مزارشریف...

اینجا تازه برف باریده و این اولین برفه:)